HTML tutorial
| زمان مطالعه 5 دقیقه

چطور می‌توان از سلامت روان زنان در محل کار حمایت کرد؟

با وجود این‌که در مبحث سلامت روان تفاوتی بین زنان و مردان وجود ندارد، اما با چالش‌های خاصی در زمینه سلامت روان زنان در محیط کار مواجه هستیم.این چالش‌ها مربوط به نقش‌های جنسیتی و کلیشه‌های موجود در مورد زنان می‌باشد و همچنین ماهیتی به‌هم پیوسته دارند.

این به این معناست که، دسته‌بندی‌های اجتماعی خاصی بر اساس نژاد، طبقه، جنسیت، در مورد یک فرد یا گروهی از افراد اعمال می‌شود و موجب ایجاد تبعیض و یا وارد شدن ضرر به این افراد یا گروه‌ها می‌شود‌. زنان در محل کار، علاوه بر آزارهای ناشی از زن بودن، با آسیب‌های فراوان ناشی از این دسته‌بندی‌ها نیز مواجه هستند.

چالش‌های سلامت روان زنان

اگر بخواهیم چالش‌هایی که زنان با آن روبه‌رو هستند را فهرست کنیم، طومار بلندبالایی خواهیم داشت. برای شروع باید بگوییم که زنان بیشتر از مردان مستعد ابتلا به برخی تشخص‌ها هستند:

  • احتمال تجربه افسردگی، اختلال اضطراب فراگیر و PTSD یا همان سندرم پس از سانحه در زنان، دو برابر بیشتر از مردان است.
  • زنان بسیار بیشتر از مردان با اختلالات ناشی از خوردن دست و پنجه نرم می‌کنند.
  • تجربه نابرابر در پرداخت‌ حقوق و دستمزد.
  • تجربه‌ خشونت‌ها و رفتارهای ناشایست مبتنی بر جنسیت.
  • مشکلات هورمونی ناشی از ناباروری، یائسگی و افسردگی پس از زایمان.
  • مسئولیت‌های مراقبتی که در منزل بر دوش زنان است.

حال موارد گفته شده را اضافه کنید به این چالش‌ها و مشکلات:

  • تحمل آزار و اذیت‌های جنسی
  • مواجهه با سندروم فریبکار.(سندرومی که در اثر آن افراد خود را لایق جایگاهی که هستند نمی‌د‌انند و علی‌رغم تلاش‌ها و دست‌آوردهای فراوان، خود را لایق توجه و قدردانی نمی‌بینند.)
  • مشکلاتی که بر سر راه مرخصی پس از زایمان وجود دارد و اجبار زنان به بازگشتن زود هنگام به محل کارشان.
  • مشکلات مضاعفی که زنان رنگین‌پوست و یا LGBTQ با آن مواجه هستند.
  • وظایف مربوط به خانه‌داری.

همه این چالش‌ها را در کنار ساختار و سیستم مردانه بیشتر سازمان‌ها و شرکت‌ها قرار دهید تا درک شرایطی که زنان در محیط کار و جامعه با آن مواجه  هستند، آسان‌تر شود‌. و البته این نکته را هم در نظر داشته باشید که این مشکلات معمولا نامریی هستند؛ زیرا زنان برای حفظ خود از آسیب و جراحات بیشتر، تمایلی به صحبت کردن در مورد آن‌ها ندارند.

زنان چطور می‌توانند در محیط کار، از سلامت روان خود حمایت کنند؟

اگر زنی هستید که با مشکلات مربوط به سلامت روان خود در محل کار دست و پنجه نرم می‌کنید و یا مدیری هستید که می‌خواهید محیط روانی سالمی برای کارمندان زن خود ایجاد کنید، ما در این مقاله به شما راه و چاه را نشان خواهیم داد.

البته فراموش نکنید که این راهکارها و توصیه‌ها، روش‌هایی استاندارد برای حمایت از سلامت روان تمام کارکنان زن و مرد هستند. اما زن بودن، عملی کردن این توصیه‌ها را دشوارتر می‌کند.

نیازهای خود را شناسایی و در مورد آن‌ها تامل و تفکر کنید

قدم اول در راستای تامین سلامت روانی این است که به عنوان یک زن با، نیازها و چالش‌های پیش رویتان مواجه شوید. ببینید آیا مشکلاتی که در زمینه سلامت روان با آن مواجه هستید به‌صورت مزمن و طولانی همراه شماست یا این حالت‌های روحی، ناگهانی و ناشی از مشکلات شخصی شما در زندگی می‌باشد.

  • آیا مشکلات و تبعیض‌های محیط کار، شما را نسبت به کار کردن بی‌میل کرده است؟
  • آیا چالش‌هایی که در زمینه سلامت روان با آن مواجه هستید، بر عمل‌کرد کاری شما تاثیر می‌گذارد؟

پس از مشخص کردن و تامل کردن در مورد سلامت روان خود و مشخص شدن نقاط حساس:

  • از نیازها و حس‌های خود، با یکی از اعضای خانواده و یا ترجیحا با یک درمانگر صحبت کنید.
  • از حلقه‌ها و مجامع زنانه کمک بخواهید و یا از دوستان زن خود بخواهید که درمانگر، کتاب و یا پادکست‌های خوب مبتنی بر جنسیت و تبعیض جنسیتی را به شما معرفی کنند.
  • امکان‌های بالقوه‌ای که در محل کارتان و برای حمایت از شما وجود دارند را شناسایی کنید.
  • ببینید آیا امکاناتی که شرکت یا سازمان محل کارتان برای بهداشت و سلامت روان ارائه می‌دهد (پوشش‌های مراقبتی برای مراجعه به روانکاو یا روان‌پزشک) کافی می‌شد یا خیر.

همراهان، متحدان و فضاهای امن سازمان خود را پیدا کنید

متاسفانه از آن‌جایی‌که همیشه برچسبی از ایراد و ننگ بر روی مسائل مربوط به سلامت روان چسبانده می‌شود، افراد تمایل کمی برای صحبت کردن در مورد خود دارند. اگر از مشکلات خود صحبت کنند، دیگران احساس امنیت بیشتری می‌کنند و گارد کم‌تری در برابر ابراز خود دارند. بنابراین در این زمینه، پیدا کردن حلقه افراد امن و هم‌دل بسیار حیاتی می‌باشد.

زمانی که متوجه می‌شوید در مسیری که طی می‌کنید تنها نیستید و احساس‌های درونی شما را افراد دیگری نیز تجربه کرده‌اند، توانایی و نیروی بیشتری برای حرکت کردن در مسیر خواهید داشت.

به‌‌خصوص اگر حس‌های ناخوشایندی که دارید ناشی از جنسیت شما باشد، صحبت کردن با گروه زنان و حمایت آن‌ها می‌تواند به شما قوت قلب لازم برای گرفتن حقوق پایمال شده‌تان را بدهد و همدلی، انعطاف‌پذیری و خلاقیت را به شما هدیه بدهد.

اگر در زمینه سلامت روان هیچ متحد مشخصی را در شرکت نیافتید، به نشانه‌ها دقت کنید.

  • آیا طی مدت کار کردن شما در شرکت، کسی به‌طور صادقانه از آسیب‌پذیری‌ها و یا چالش‌های شخصی خود صحبت کرده است؟
  • آیا در بین مدیران مرد سازمان، کسی جملات یا اعمال حمایتی در راستای حمایت از همسر یا دختر شاغل خود ابراز کرده است؟

راه‌های مختلف را آزمایش کنید تا بتوانید حلقه متحدان و همراهان خود را در شرکت و سازمان پیدا کنید.

با مدیر یا منابع انسانی خود صحبت کنید

اگر برای سلامت روان خود احتیاج به امکانات خاصی دارید و یا پیشنهاداتی در راستای بهداشت روانی خود و همکارانتان دارید، حتما با مدیران خود در میان بگذارید.اگر با مدیران ارشد خود راحت نیستید، با مدیران منابع انسانی سازمان خود صحبت کنید.

معمولا زنان کارمند به دلایل بسیاری که ناشی از همان نگاه مردسالارانه و جنسیتی اغلب محیط‌های کاری است، از بازگو کردن نیازهای خود می‌‌ترسند. این ترس وجود دارد که با بیان نیازهای اساسی خود متهم به ضعیف بودن شده و یا موقعیت شغلی که برای آن تلاش کرده‌اند را از دست بدهند‌.

لازم است بگویم که حتی در محیط‌های کاری تحت رهبری و مدیریت زنان نیز چنین استرس‌هایی وجود دارد. اما این شما هستید که حد و مرز گفتن مشکلتان را مشخص می‌کنید. می‌توانید به سادگی به مدیرتان بگویید که :

آیا می‌توانم دو روز آخر هفته را مرخصی بگیرم؟ اخیرا احساس خستگی درونی شدیدی دارم.

دو نکته بسیار مهم در این حرف زدن‌ها و گفتن مشکلات وجود دارد. یکی این‌که با صحبت کردن در مورد مشکلات روحی و احساسی و عادی‌سازی این کار، افراد بیشتری به سلامت روان خود توجه می‌کنند و آن را ننگ و عار نمی‌دانند.به‌خصوص مدیران و افراد رده‌های بالای سازمانی.

این‌که مغز نیز مانند سایر اعضای بدن انسان ممکن است در اثر اضطراب و مشکلات زندگی دچار نقص کارکرد شود، چیز زشتی نیست که افراد سعی در پنهان کردن آن داشته باشند.

دیگر این‌که ممکن است با گفتن مشکلات خود به عنوان یک زن و دادن پیشنهاد برای حل آن‌ها، می‌توانید باعث ایجاد تغییراتی در محل کار خود شوید و همه افراد تیم از مزایای این تغییرات بهره‌مند شوند.

فرهنگ سازمانی محل کار خود را ارزیابی کنید

اگر قرار باشد که شغلتان به سلامت روانتان آسیب بزند، چاره‌ای به جز ترک کار ندارید. اما این گزینه را همیشه به عنوان آخرین گزینه روی میز در نظر بگیرید. قبل از خروج از کار، یک قدم به عقب بردارید و به سازمان و فرهنگ سازمانی جاری در آن از بیرون نگاه کنید.

  • آیا در سازمان شما، زنان نیز نقش‌های رهبری و مدیریت را بر عهده دارند؟
  • آیا افرادی در این سازمان وجود دارند که بدون ترس از قضاوت در مورد سلامت روان و یا موقعیت‌های چالش‌برانگیز دیگر صحبت کنند؟
  • آیا تیم‌های اجرایی سازمان پذیرای بازخورد و تغییر هستند؟

این نکته را همیشه به یاد داشته باشید که قرار نیست سلامت روان خود را فدای کسب درآمد و معاش کنید. ترک کردن کاری که نتیجه روانی ناسالمی دارد، هیچ اشکالی ندارد. خوشبختانه امروزه سازمان‌ها به این نکته مهم واقف هستند که دیگر روش‌های سنتی گذشته کارکردی ندارد و اولویت بسیاری از کارکنان جوان سازمان، سلامت روان است.

برای جذب و نگهداشت نیروهای بااستعداد باید شرایط لازم برای تأمین سلامت روان را مهیا کرد، چرا که بر اساس گزارش بهداشت روانی محل کار، در سال 2021 حدود 68% از افراد نسل Y (نسل دهه 60 ایرانی) و 81% درصد از افراد نسل Z (نسل دهه 70 و 80 ایرانی) شغل خود را به دلیل تأمین نشدن سلامت روانی خود ترک کرده‌اند و این یعنی یک زنگ هشدار بلند برای مدیران و رهبران سازمان‌ها!

رهبران و مدیران چگونه می‌توانند از سلامت روان زنان حمایت کنند؟

نکته‌ای که باید به‌خاطر بسپاریم این است که موضوع سلامت روان زنان باید از دو سطح بالا و پایین به طور هم‌زمان موردتوجه قرار بگیرد. علاوه بر زنان که باید بتوانند به روان خود اهمیت داده و برای سلامت آن تلاش کنند، مدیران و رهبران نیز باید فرهنگ غالب مردسالارانه سازمان‌ها را شخم زده و فرهنگ جدیدی را جایگزین آن کنند. انجام این کار نیاز به انرژی و زمان زیادی دارد، اما باعث ایجاد محیطی امن برای استعدادهای درخشان خواهد شد.

آموزش بهداشت روان در تمام سطوح سازمانی

اولین قدم و مهم‌ترین قدمی که مدیران می‌توانند در راستای حمایت و تأمین سلامت روان زنان بردارند، آموزش بهداشت روان در تمام سطوح سازمانی می‌باشد. از تیم‌های اجرایی گرفته تا مدیران و کارکنان، همه باید با مقوله سلامت روان و اهمیت آن آشنا شوند.همه افراد با تفاوت نسلی و تفاوت دیدگاه، تربیت و… که دارند باید در سطح درک یکسانی از موضوع سلامت و بهداشت روان قرار بگیرند.

مراجعه به درمانگر و درمان روال را عادی‌ می‌کند و به‌صورت ماهانه و ایمیلی به کارکنان خود گوشزد کرده و مطالبی در این راستا برای آن‌ها ارسال کنید. بسیار خوب است که اگر خودتان تراپی می‌شوید، درباره این موضوع با کارکنان و دیگر مدیران نیز صحبت کنید.

گنجاندن برنامه‌های مربوط به‌سلامت روان، در تمام خط‌مشی و فرهنگ سازمانی

تمام مواردی که می‌تواند به حفظ سلامت روان کارکنان کمک کند را در فعالیت‌های کلی سازمان بگنجانید. مواردی مثل هنجارهای ارتباطی سالم با کارکنان زن، ساعات کاری انعطاف‌پذیر باتوجه‌به نیازهای متفاوت افراد، مرخصی با حقوق و…

از همه مهم‌تر این‌که مدیران و رهبران سازمان‌ها و شرکت‌ها باید مسائل ساختاری و آسیب‌زننده به زنان را اصلاح کنند. مسائلی مانند نابرابری در پرداخت حقوق، مرخصی ناکافی مادران، آزار و اذیت‌های جنسی و…

حمایت از زنان را به‌عنوان یک اولویت سازمانی قرار داده و سعی کنید تا به طور کامل در کارکنان زن سازمان خود باشید.

ایجاد انعطاف‌پذیری بیشتر و بیشتر در سیاست‌ها و اقدامات سازمان

عوامل محیط کار مثل حجم کاری زیاد، عدم وجود مرز پس از پایان ساعت اداری و… به‌خودی‌خود سلامت روان افراد را مورد هدف قرار می‌دهد. حال در این میان، زن بود نیز مزید بر علت می‌شود و فشار مضاعفی بر آن‌ها و آرامش روانی‌شان وارد می‌کند.

شما به‌عنوان یک رهبر و مدیر باید متوجه این موضوع باشید که هر زن و در کل هر انسان، نیازهای متفاوتی از دیگران دارد و شما باید بیشترین انعطاف‌پذیری ممکن را در سیاست‌ها و اقدامات سازمانی و شرکتی داشته باشید.

این انعطاف در تمام زمینه‌ها باید ایجاد شود، خواه کاهش یا افزایش ساعت کاری باشد و خواه نیاز به دورکاری یا افزایش دستمزد به دلیل بچه‌دار شدن. این نکته را به یاد داشته باشید که زنان طی سالیان دراز و در اثر سرکوب‌های ناشی از تبعیض جنسیت، رفتارهای شرطی زیادی دارند که باید تلاش کنند از بند آن‌ها رها شوند.

به طور مثال زنان ترجیح می‌دهند از نیاز به حق خودشان بگذرند تا این‌که آن را مطرح کنند؛ بنابراین وظیفه مدیران و رهبران سازمانی است که الگوی انعطاف‌پذیری باشند و کارکنان خود را تشویق کنند که  بیش تر  از هر چیز به‌سلامت روان خودشان توجه کنند.

به‌عنوان مدیر، الگو و پیشرو باشید

وظیفه‌ای که به‌عنوان یک رهبر و مدیر سازمان بر دوش شماست این است که با به اشتراک گذاشتن وضعیت سلامت روان خود، احساس‌های ناخوشایندی که سراغتان می‌آید و سایر چالش‌هایی که در زندگی روزانه خود با آن مواجه هستید، اعتماد کارکنانتان را جلب کرده و قبح صحبت‌کردن درباره این موضوعات را بشکنید.

بر خلاف چیزی که ممکن است تصور کنید، این کار نه‌تنها شما را در جایگاه قدرتمندتری نسبت به قبل قرار می‌دهد؛ بلکه با تابوشکنی و پیشرو بودن به‌عنوان یک مدیر، به کارکنان خود احساس راحتی و آرامش می‌دهد.

اگر مدیر زن هستید، از صحبت‌کردن درباره مشکلات دوران قاعدگی، یائسگی، چالش‌های رسیدگی به کودکانتان و سایر مواردی که در زندگی عادی هر انسانی جریان دارد، نترسید. مطمئن باشید که کارکنانتان شما را به‌زودی کامل درک خواهندکرد، بیش‌ازپیش دوستتان داشته و پس از آن در بیان مشکلات خود ترس و شرم کمتری خواهند داشت.

سخن پایانی

شرکت‌ها و سازمان‌ها باید تعهد واقعی به DEI داشته باشند. در واقع DEI مخفف Deversity, Equity, Inclusion است. دسته‌بندی جدیدی که مبتنی بر تنوع، عدالت و فراگیری است.

تنوع به وجود پذیرش تمام انواع اختلافات در محیط کاری اشاره می‌کند، از تفاوت در نژاد، قومیت، جنسیت، سن، سطح اقتصادی گرفته تا تفاوت در افکار و نقش‌ها.

عدالت به وجود اطمینان از بی‌طرفی، عادلانه بودن فرایندها و ارائه نتایج عادلانه برای هر فرد توجه دارد.

فراگیری نیز به نکته مهم و حیاتی احساس تعلق داشتن به محیط کار اشاره دارد. این‌که تمام افراد باید به‌صورت تک‌به‌تک احساس کنند که سازمان از آن‌ها استقبال کرده و پذیرفته است.

© تمام حقوق این سایت متعلق به شرکت ایده‌های نرم‌افزاری پندار نو است.