کوچینگ و مربیگری چطور به شما کمک میکند که از مدیریت بحران، به سوی رهبری کردن بحران حرکت کنید؟
موضوعی که تمام مدیران به آن واقف هستند این است که احساس عدم امنیت و قطعیت در جهان، محل کار و زندگی شخصی میتواند تبدیل به یک چالش پیچیده و دلهره آور در شرکت و یا تیمها شود.
هنگام وقوع یک بحران، مدیران ناچارند برای عبور از مشکلات و حل چالشهای پیش رو به منابعی که در دسترس دارند اتکا کنند. اما در این میان بسیاری از منابع مهم نادیده گرفته میشود. از جمله این منابع کارساز، مربیگری مدیران است. بله، کوچینگ یا مربیگری همان عصای جادویی است که میتواند فرآیند انرژیبر مدیریت بحران را به سوی رهبری کردن بحران تغییر دهد. رویکردی فعال و قدرتمند، اما مغفول مانده.
چشم به ستارهها داشته باش
همه سازمانها دیر یا زود، بحران را پشت سر سر خواهند گذاشت. اما اینکه چه روشی برای گذر از این برهه انتخاب شود مهم است. به طور معمول، شرکتها و سازمانها هنگام مواجه با تجربه بحران به شکل و روش سنتی و قدیم به مدیریت بحران میپردازند. یعنی با رفتارهای مشخص و برنامهریزی شده به بررسی زنجیرههای تامین، تجدید نظر در پیشبینیهای مالی، مراقبت از کارکنان و… میپردازند. درواقع در روش سنتی که به شکل مدیریت بحران نمایان میشود، مدیران تلاش میکنند تا رویداد مخرب و تهدیدکنندهای که سر راه سازمان و ذینفعانش قرار گرفته را از بین برده و با آن برخورد کنند.
بله، درست است که در زمان بحران، سازمان با هرج و مرج مواجه میشود، اما دیگر قرار نیست که هرج و مرج و آشوب را به عنوان یک فاکتور منفی در نظر گرفته و با سرعت تمام از آن فرار کنیم. بلکه دنیا به سمتی در حرکت است که باید بتوانیم از شرایط بحرانی نیز برای نوآوری، پیشرفت و اصلاح استفاده کنیم.
اینجاست که کوچینگ و مربیگری مدیران و رهبران وارد زمین شده و به داد سازمانها و شرکتها میرسند. رهبری بحران موثر میتواند در عواملی که در نگاه اول فقط ضرر و زیان و ناراحتی به نظر میرسند، نیروهای سازنده بالقوهای کشف کرده و آنها را تبدیل به گنجهای ارزشمندی کند. مدیرانی که بتوانند بحران را رهبری کنند، پس از بیرون آمدن از توفان خواهند دید که چطور از دل هرج و مرج توانستند موجب تغییر قوانین شوند، وفاداری کارکنان را افزایش دهند و قویتر از قبل به مسیرشان ادامه دهند.
چه مهارتهایی مدیران را قادر به رهبری بحران میکند؟
در رهبری بحران باید به سلاحهای قدرتمندی مجهز باشید. اما نگران نباشید، همه ما این سلاحها را درون خودمان داریم.
مهمترین و قدرتمندترین مهارتی که میتواند به شما در این مسیر کمک کند، “تابآوری” است. پس از آن ارتباط روشن و واضح با کارکنان، آرامش، همدلی و همراهی، یاریگران شما خواهند بود.
اما چطور میتوان این مهارتها را دید و گسترش داد؟
کوچینگ یا همان مربیگری حرفهای میتواند با تغییری که در نحوه تفکر شما و کارکنان ایجاد میکند، تفاوت قابل توجهی در اداره سازمان را به شما نشان دهد. کوچینگ یا مربیگری درواقع نوعی مشارکت فکری است؛ هدف غایی و نهایی آن نیز دستیابی افراد به بیشترین حد پتانسیل حرفهای و شخصی و سپس حمایت از آنهاست. در حقیقت مربی، یک شریک فکری، یک شریک مسئولیتپذیر و یک کاتالیزور حرفهای است که سبب هدایت شما و کارکنانتان به سمت تصویری روشن و شفاف از اهدافتان شده و کمک میکند تا بتوانید مسیر رسیدن به اهدافتان را ترسیم کنید.
کوچ یا مربی میتواند با یک فرد در سازمان و یا یک تیم کار کرده و به آنها کمک کند تا از دل ترسها و ناامنیها و ناامیدیها به سمت فرصتهای جدید و روشن گام بردارند. مربیهای حرفهای در زمینه تشخیص لزوم مراجعه فرد یا افراد سازمان به مشاوره و روانشناس نیز آموزش دیدهاند. گاهی این تشخیص برای عبور از بحران لازم و ضروری است.
سخن پایانی
رهبری بحران، مستلزم پیشبینی آینده و ایجاد بستری برای جلو ماندن از آن است. یک مربی حرفهای میتواند با به چالش کشیدن مفروضات و تفکرات قدیمی، به مدیران و رهبران در ترسیم مجدد آینده سازمان یا شرکتشان کمک کند. درواقع سرمایهگذاری روی مربیگری و کوچینگ یک سرمایهگذاری اساسی و محکم در زمینه رهبری بحران و موثر برای امروز و فردای شماست.