یک بحران جمعی نیاز به راه حلی جمعی دارد
ما در چند هفتهی گذشته تلاش کردیم برای صورتبندی تجربهی اخیرمان از رنج، به تعریف راهحلی جمعی برای فکر کردن، مواجه و درک آن بپردازیم.
آگاهی به این حقیقت که دینامیک فهمیدن این رنج و زبانمند کردن آن، خود راه حل آن است، موجب میشود به خلق یک هویتی جمعی بپردازیم. برای انجام این کار، لاجرم باید نفع شخصی را ویران و یک هویت جمعی ذیل «ما» تعریف کنیم. این هویت جمعی که به شکل فرهنگی خلق شدهاست حامل تجربههای تاریخی «ما» در این برش از زمان است.
در این مسیر سپس به دنبال پاسخ به این سوال خواهیم بود که: چگونه فاعلیت جمعی در واکنش به این درد جمعی شکل میگیرد و توسعه پیدا میکند؟ یا چهگونه جامعه از شکل دادن این فاعلیت جمعی ناتوان میماند؟
با توجه به اهمیت جمعها و گروههای کاری سعی میکنیم در اولین قدم به سراغ این گروهها برویم و همگام با آنها و در فعالیتی جمعی، روایتهای ناگفته از تجربهی رنج را بشنویم و آشکار کنیم. در قدم اول تمرکز خود را متوجه گروههایی کردهایم که تجربههای متفاوتی از رنج و آسیب را داشتهاند و روایت آنها در میان این ههمه شنیده نشده یا شکل نگرفتهاست. اگر فکر میکنید شما نیز در گروهی هستید که چنین تجربهای داشتهاست، و همراهی ما را در گذر از این مسیر سودمند میدانید حتما ما را مطلع کنید و بدانید ما نیز مشتاق این همراهی هستیم.
مفهوم ترومای جمعی و بخش اعظم مبانی نظری این متن را از جفری الکساندر[۱] و کتاب «تروما: نظریهای اجتماعی»[۲] او وام گرفتهایم و نیز مراجعهای به کتاب جامعهشناسی دین از مارکس وبر داشتهایم.
ترومای فرهنگی چیست؟
قربانیان فردی تجارب وحشتناک، در مکانیزمی روانی به وقایع تروماتیک با سرکوب و انکار پاسخ میدهند. وقتی قربانی بر این مکانیزمهای دفاعی فائق میآید و درد به سطح خودآگاه میآید، فرد میتوانند شروع به عزاداری کند. برای جمعها این مسیر و این تجربه متفاوت است. وقتی گروههای اجتماعی رویدادی را به شدت خطرناک تعبیر میکنند، رنج تبدیل به موضوع نگرانی جمعی، نگرانی فرهنگی، وحشت و اضطراب فاجعهبار میشود. جمعهای رنجدیده بهجای انکار، سرکوب و کنار آمدن با وضعیت، با خلق داستانها و شخصیتها شروع به «ساخت نمادین» تروما میکنند و به این ترتیب آن را قاب کرده و به دیوار میزنند.
اینکه ما چگونه زخمها را احساس و پیکربندی میکنیم، به تجربهی مشترک ما از رنج باز میگردد و در یک هویت جمعیست که کلامهایی را برای نامگذاری آنها پیدا یا تولید میکنیم. این ادبیات جمعی خلق شده که در بافت اجتماعی و فرهنگی و موقعیت تاریخی خاصی خلق شده، خودِ تروماست.
به تعبیر دیگر، تروما حقیقتی طبیعی و کیفیتی ذاتی در رخدادها نیست. بلکه در دل تجربهی رنج و با مشارکت گروههای رنجدیده ساخته میشود. برساختی اجتماعیست که به پروسهی جمعی از تفسیر فرهنگی بستگی دارد. دانستن اینکه رنج کشیدن دقیقن چیست؟ چه کسی مسبب آن است؟ چه کسی دریافتکنندهی آن است؟ و … همیشه به شکل عینی شناختهشده نیست؛ بلکه از رهگذر فرایند ساخت تروما و در دل آن ایجاد میشود. گروههای اجتماعی، کاری و جمعها از طریق خلق یک هویت جمعی و تولید روایتها و مفاهیم، یک «ما» خلق میکنند و اکنون این «ما» موجودیست که درد را تجربه میکند، وحشت میکند و آن را معنا میکند.
تلاش برای تولید این معنا و «خلق تروما» فرایندیست که مشارکت فعالانهی جمع را میطلبد. صدها نفر مردهاند و ممکن است تعداد بیشتری نیز جان خود را از دست بدهند ولی هنوز تضمینی نیست که این ترومای فرهنگی مشترک به طور خودکار ساختهشود. جانهای از دسترفته و دردهای تجربهشده تا زمانی که در پروسهی خلق تروما حضور پیدا نکنند هنوز حقایق فردی هستند.
در فرایند ساخت تروما، وقوع یک رخداد چشمگیر است؛ زمانی که جوامع در تلاش برای تعریف هویت جمعی، مشغول گسترش دایرهی «ما» ی خودهستند، گروههای اجتماعی اغلب میتوانند و این کار را میکنند که از تشخیص وجود آسیب دیگران امتناع کنند، یا مسئولیت آن را بر دوش افراد دیگری غیر از خود قرار دهند. در این نقطه است که گروههای اجتماعی با امتناع از مشارکت همگانی در روند معنادهی برساخت تروما، همبستگی را محدود میکنند. جوامع، زمانی که دیگران را تنها میگذارند و بخشها و گروههایی از قربانیان را حدف میکنند، با بیرون گذاشتن دیگران از دایرهی «ما» و نادیده انگاشتن آنها، از رهگذر حذف مسئولیت خود نسبت به ایشان و همچنین طرد این قربانیان از دایرهی «ما»، همبستگی جمعی را مخدودش یا محدود میکنند.
پروسهی اجتماعی یک ترومای فرهنگی
تمام وقایع مانند بحرانهای اقتصادی، ناکارآمدی نهادها و شکست نظام آموزشی و … میتوانند رخ دهند بدون اینکه جامعه دچار تروما شود. برای تجربهی تروما، رخدادهای اجتماعی باید به رخدادهای فرهنگی تبدیل شوند، چرا که رخداد یک چیز است و بازنمایی آن چیزی دیگری. ما در ساخت ترومای مشترک در مورد بازنمایی یک رنج صحبت میکنیم. زمانی که این رنج عظیم به درک جمع از هویت خودش حمله میکند، و آن را در معرض خطر و آسیب قرار میدهد، فاعلین جمعی «تصمیم میگیرند» که این رنج اجتماعی را به عنوان تهدید بنیادین هویتشان بازنمایی کنند. آنها بر آنند نمایش دهند که چگونه این رنج به تخریب و فروپاشی این هویت جمعی برخواسته است و نحوهای که برای نشان دادن آن انتخاب میکنند کنشهاییست برای بازنمایی این رنج.
در دل این صحنهی نمایش، روابط معنادار و علی جدیدی بین رویدادها، ساختارها، ادراکات و کنشهای پیشتر نامرتبط ساخته میشود. ساخت تروما بر حوزهی نوظهور مسئولیت اجتماعی و کنش سیاسی پرتوافکنی میکند و به میانجی آن گروههای اجتماعی، جوامع ملی، و حتا گاه کل یک تمدن، نه تنها وجود و منبع رنج بشر را شناسایی میکنند که اصولن این امکان را پیدا میکنند که در رنج دیگران سهیم شوند و این سوال را بپرسند که آیا رنج دیگران نیز از آن ماست؟
حال سوال اصلی این است که این گروهها و افراد چهگونه میتوانند در این فرایند حضور داشتهباشند و مشارکت کنند؟ باید پاسخ داد که عاملان با تمام اشکال روایتگری وارد میدان میشوند. با سخنرانیها، مناسک جمعی، جلسات و گردهمآییها، تظاهرات، بازیها، فیلمها و … دست به خلق ترومای جمعی میزنند. یادآوری میکنیم که تروماهای جمعی بازتابی هستند نه از رنج فردی و نه رویدادهای واقعی؛ بلکه بازنماییهای نمادینی هستند که این رویدادها را بازسازی و تصور میکنند. آنها بهجای توصیف آنچه هست، استدلالهایی هستند دربارهی آنچه بوده و باید باشد. موضوع فرایند ساخت تروما لزومن تولید روایتهای مبتنی بر امور عینی نیست. حقیقت یک فیلمنامهی فرهنگی به دقت تجربی آن بستگی ندارد، به قدرت نمادین و اجرای آن بستگی دارد و این قدرت اجراییست که میتواند روایتها را پیروز میدان کند.
[1] Jeffrey C. Alexander
[2] Trauma: A Social Theory