اعتمادبهنفس علیه زنان
زنان مرتباً تشویق می شوند که اعتمادبهنفس خود را به عنوان راهبردی برای پیشرفت شغلی، افزایش دستمزد و موفقیت بیشتر در کار نشان دهند. راهنماهای خودیاری، زنان را تشویق میکنند که برای رسیدن به اهدافشان، استقامت از خود نشان دهند، تماس چشمی قوی برقرار و با قاطعیت برخورد کنند. همچنین باید در عین تظاهر به برخورد گرم و دوستانه، ظاهر قدرتمند و تسلطناپذیر خود را حفظ کنند.
در حالی که به نظر میرسد اعتمادبهنفس از نظر جنسیت یک مفهوم خنثی است؛ تحقیقات ما نشان میدهد که نهتنها اعتمادبهنفس جنسیتی است، بلکه علیه زنان مورد استفاده قرار میگیرد. وقتی زنان در دستیابی به اهداف شغلی خود شکست میخورند، رهبران تمایل دارند آن را به اعتمادبهنفس نسبت دهند. وقتی اعتمادبهنفس بالایی را با رفتارهای برون گرا و قاطع از خود نشان میدهند، در معرض خطر افراط در رفتار قرار میگیرند.
اعتمادبهنفس در محیط کار
- آنچه مردان و زنان درباره اعتمادبهنفس به ما گفتند!
- نکات منفی اعتمادبهنفس
- رهبران چگونه میتوانند پاسخ مناسبی ارائه دهند!
آنچه مردان و زنان درباره اعتمادبهنفس به ما گفتند!
برای درک تأثیر اعتماد بر مسیرهای شغلی افراد، مصاحبههای روانکاوی عمیقی با 30 مرد و 36 رهبر زن که به عنوان شریک و مدیر اجرایی در حسابداری و امور مالی در بریتانیا کار میکنند، انجام دادیم. ما از هر فردی خواستیم که لحظات کلیدی را که به پیشرفت شغلی آنها منجر میشود با در نظرگرفتن تاثیر جنسیت ، شرح دهند.
نتیجه؟!
اکثریت زنانی که با آنها مصاحبه کردیم (33 از 36) اعتمادبهنفس (یا فقدان آن) را به عنوان یک مانع اصلی دربرابر پیشرفت شغلی خود مطرح کردند. به عنوان مثال، یکی از رهبران زن می گوید: «اگر یک شغل دارای 10 ویژگی و یک زن 9 ویژگی داشته باشد، او خود را جلو نمی اندازد. این در حالی است که اگر یک مرد 4 ویژگی از آن را داشته باشد برای این کار داوطلب میشود.»
در مقابل، مردانی که ما با آنها مصاحبه کردیم به اعتمادبهنفس به عنوان عاملی مرتبط با مسیر شغلی خود اشاره نمیکنند. در واقع اعتمادبهنفس را به زنان مرتبط میدانند.
به عنوان مثال، یکی از رهبران مرد اظهار داشت: « به نظرم همکاران زن ما اعتمادبهنفس کافی ندارند، چراکه خود را دست کم میگیرند.آنها به جای تمرکز بر نقاط قوت خود، به نقاط ضعفشان اشاره می کنند. یکی دیگر از رهبران مرد گفت:«زنی در تیم من بود که مانند یک مرد آلفا رفتار میکرد. من سعی کردم به او کمک کنم خودش باشد چون او فوق العاده توانا بود و اگر اعتمادبهنفس لازم را داشت، مطمئنا موفقتر میشد.»
به عبارت دیگر، اعتمادبهنفس واژهای بسیار جنسیتی است که افراد آن را مورد هدف قرار میدهند تا مشکلات زنان در محل کار توضیح دهند.
نکات منفی اعتمادبهنفس
تحقیقات ما نه تنها ماهیت جنسیتی اعتماد را آشکار میکند، بلکه ارتباط مثبت بین اعتمادبهنفس و موفقیت در محل کار را نیز رد میکند. با توجه به تاثیرات مثبت اعتمادبهنفس مانند کمک به تقسیم مسائل به اقدامات قابل تحقق، احساس موثر بودن، و ایجاد درمانی روانشناختی برای اضطراب در درازمدت ، تأثیرات منفی بیشماری برای سلامت روانی و برابری جنسیتی زنان به وجود میآورد.
نیمه خالی لیوان!
اول، ما دریافتیم که اثرات درمانی تمرکز بر اعتمادبهنفس موقتی است. اعتمادبهنفس با اثرات مضرتر و درازمدت تر، مانند انتقاد از خود، شک و تردید و به طور کلی سلامت روان مرتبط است. به عنوان مثال، حتی زمانی که با برخی از زنان در ارزیابی یا ترفیع به شکلی ناعادلانه رفتار میشود، یا از سوی همکاران مرد مورد ارعاب قرار میگیرند، از اینکه در آن لحظه «خودشان را بیرون نکشیدند» احساس پشیمانی میکنند. زنان به جای مقصر دانستن سرپرست یا همکاران خود، مسئولیت کامل امور خارج از کنترل خود را میپذیرند. در روانکاوی، سرزنش خود پاسخی مخرب و دردناک به فقدان یا ناامیدی است.
دوم، تمرکز بر اعتمادبهنفس یک استراتژی فرد محور است.این عامل رهبران را از پرداختن به موانع سازمانی ریشهدارتر که زنان در آن نقش پررنگتری دارند،منحرف میکند.
سوم، تمرکز آشکار بر اعتمادبهنفس، افراد را به سمت افزایش مداوم آن میکشانند. تحقیقات ما در مورد رهبری نشان میدهد که اعتماد به نفس ممکن است در برخی موقعیتها (مانند عدم اطمینان) ارزشمند باشد اما نشاندادن فروتنی و آسیبپذیری یک اثر انسانساز، برای ایجاد امنیت روانی در دیگران و ارتباطپذیری لازم است.
رهبران چگونه میتوانند پاسخ مناسبی ارائه دهند!
رهبران می توانند به رفع تأکید بیش از حد بر اعتمادبهنفس به عنوان یک استراتژی برای پیشبرد زنان و سایر گروه های کم نماینده کمک کنند.
1. اعلام تحریم کلمه اعتمادبهنفس
تا زمانی که رهبران مطمئن شوند که روایت اعتماد، جنسیتی نیست و علیه زنان مورد استفاده قرار نمیگیرد، توصیه میکنیم از کلمه اعتمادبهنفس بهویژه در جلسات بازخورد، عملکرد و بررسیهای تبلیغاتی به حالت استفاده نکنید. این امر رهبران را وادار میکند تا به دنبال راههای مناسبی برای شکوفایی توانمندیهای زنان و تحلیل عمیقتر موانع سازمانی برای پیشرفت شغلی باشند.
2. ارزش گذاری آسیب پذیری
نیروی کار متنوع باعث زیر سوال رفتن ، رفتارهای سنتی رهبری و استانداردهای هنجاری میشود.ارزش گذاری بیشتر برای نشان دادن فروتنی و آسیب پذیری است و می تواند به اصلاح توجه بیش از حد به اعتمادبهنفس کمک کند. رهبران این فرصت را دارند که این رفتارها را مدیریت کنند.
3. طراحی مجدد برنامه های آموزشی
برخی از سازمانها دورههای اعتمادسازی «فقط برای زنان» را ارائه میدهند و اعتماد بهنفس را به عنوان یک نیاز جنسیتی تقویت میکنند. اگر افراد برای ایجاد عزت نفس خود به کمک نیاز دارند، به شما پیشنهاد میکنیم که دورههایی بر اساس نیازهای فردی برگزار کنید که با هویت جنسیتی محدود نشود.
به زنان مکرراً در مورد اعتمادبهنفس توصیههای شغلی میشود. فشار زیاد وارده بر زنان آنها را بیش از حد درگیر اعتمادبهنفس میکند.این مسئله چالشی روانی است که مردان به ندرت با آن مواجه میشوند که نه تنها به رفاه روانی زنان آسیب میرساند، بلکه به طرز ماهرانهای حواس رهبران را از موانع ساختاری برابری جنسیتی منحرف میکند.